مکعب گرد

شعر و داستان کوتاه

مکعب گرد

شعر و داستان کوتاه

مکعب گرد

نام تمامی پرنده‌هایی را که در خواب دیده‌ام،
برای تو در این جا نوشته‌‌ام...
نام تمامی آنهایی را که دوست داشته‌ام،
نام تمامی آن شعرهای خوبی را که خوانده‌ام،
و دستهایی را که فشرده‌ام،
نام تمامی گلها را
در یک گلدان آبی،
برای تو در این‌جا نوشته‌ام...
وقتی که می‌گذری از این‌جا،
یک لحظه زیر پاهایت را نگاه کن!
من نام پاهایت را برای تو در این‌جا نوشته‌ام...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توبیاس ولف» ثبت شده است


((آن میلر دیگر))


دو روز است که میلر با بقیه‌ی نفرات گروهان براوو زیر باران منتظر نفرات یک گروهان دیگرند که قرار است خودشان را برسانند به جاده‌ای کنار جنگل که گروهان براوو آنجا کمین کرده. وقتی که این اتفاق بیفتد، اگر بیفتد، میلر سرش را از توی سوراخی که توش قایم شده بیرون خواهد آورد و همه فشنگ‌های مشقی‌اش را به طرف جاده‌ خالی خواهد کرد. همه‌ی نفرات گروهان براوو همین کار را خواهند کرد. بعد از توی سوراخ‌هاشان در می‌آیند و سوار چند تا کامیون می‌شوند و می‌روند خانه. یعنی بر می‌گردند به پایگاه. نقشه از این قرار است...


((توبیاس ولف))

بقیۀ داستان را در ادامۀ مطلب بخوانید...