((شُرا))
دیروز من چقدر عاشق بودم
فرزند چشمهای شاد تو بودم
وقتی که تو قد راست کرده بودی و یک بند فریاد میزدی
من دوست دارم من دوست دارم من دوست دارم...
((رضا براهنی))
برای خواندن بقیۀ شعر و دانلود صدای شاعر به ادامۀ مطلب مراجعه کنید...
((شُرا))
دیروز من چقدر عاشق بودم
فرزند چشمهای شاد تو بودم
وقتی که تو قد راست کرده بودی و یک بند فریاد میزدی
من دوست دارم من دوست دارم من دوست دارم...
((رضا براهنی))
برای خواندن بقیۀ شعر و دانلود صدای شاعر به ادامۀ مطلب مراجعه کنید...
((نیامد))
شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد
دویدم از پیِ دیوانهای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش میریخت که آفتاب بیاید
نیامد
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید
نیامد
چو گرگ زوزه کشیدم
چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم
دریدم
شبانه روز دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
((رضا براهنی))
برای خواندن بقیۀ شعر و دانلود صدای شاعر به ادامۀ مطلب مراجعه کنید...
ما در پناه بال که امروز میپریم؟
بالای آبشار که را میبینیم؟
این کیست این که دست تکان میدهد از پل؟
رنگین کمانِ کیست که از اصطکاکِ فوارههای آب از آفتاب و زخمهای ما خم میشود؟
آهوبره از پرتگاه که افتاده است؟
و سیبهای سرخ به آن خوبی از شاخه ریختند! چرا؟
این کرمها به بستر گلها چه میکنند؟
امروز روز کیست؟
ما در پناه بال که امروز میپریم؟
این راهها این راهها
این راهها اگر همه سنجیده در برابر ما گستردهاند از آنِ کیستند؟ بگویید!
ما راههای که را راه میرویم...؟
((رضا براهنی))
با توام ایرانه خانم زیبا
با توام ایرانه خانم زیبا!
دق که ندانی که چیست گرفتم دق که ندانی تو خانم زیبا
حال تمامَم از آن تو بادا گرچه ندارم خانه در اینجا... خانه در آنجا...
...
((رضا براهنی))
((آنچه نوشتهام))
نام تمامی پرندههایی را که در خواب دیدهام
برای تو در اینجا نوشتهام
نام تمامی آنهایی را که دوست داشتهام
نام تمامی آن شعرهای خوبی را که خواندهام
و دستهایی را که فشردهام
نام تمامی گلها را در یک گلدان آبی
برای تو در اینجا نوشتهام...
((رضا براهنی))
بقیۀ شعر را در ادامۀ مطلب بخوانید...