مکعب گرد

شعر و داستان کوتاه

مکعب گرد

شعر و داستان کوتاه

مکعب گرد

نام تمامی پرنده‌هایی را که در خواب دیده‌ام،
برای تو در این جا نوشته‌‌ام...
نام تمامی آنهایی را که دوست داشته‌ام،
نام تمامی آن شعرهای خوبی را که خوانده‌ام،
و دستهایی را که فشرده‌ام،
نام تمامی گلها را
در یک گلدان آبی،
برای تو در این‌جا نوشته‌ام...
وقتی که می‌گذری از این‌جا،
یک لحظه زیر پاهایت را نگاه کن!
من نام پاهایت را برای تو در این‌جا نوشته‌ام...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علیرضا محمودی ایرانمهر سونات زنانه» ثبت شده است


((سونات زنانه))


اگر خوب گوش کنم لحظه‌ای را که از دالان تاریک پلکان وارد حیاط می‌شود تشخیص می‌دهم، چون رِنگ صدای قدم‌هایش ناگهان تغییر می‌کند. وقتی از کنار باغچهٔ رزهای سفید می‌گذرد حتی ملودی و ریتم قدم‌هایش هم عوض می‌شود، انگار دوست دارم آرام‌تر راه برود.
مطمئنم اگر یک پیانو داشتم دنیا را از نو می‌ساختم، چون هیچ چیز در دنیا نیست که صدایی نداشته باشد. مثلاً فقط صدای سرفهٔ او می‌تواند مثل یک عکس رادیولوژی شادی یا غم‌های پنهانش را نشان دهد. کافی است وقتی پنجره‌ها باز مانده‌اند به صدایش که آواز می‌خواند و ظرف‌ها را می‌شوید گوش دهم، آن وقت اگر پیانو داشتم از آن یک والس می‌ساختم...

((علیرضا محمودی ایرانمهر))

بقیۀ داستان را در ادامۀ مطلب بخوانید...