جلد کتاب شنل، کاری از ایگور گرابر، دههٔ ۱۸۹۰
((شنل))
در یکی از ادارات دولتی… اما بهتر است
نگوییم دقیقاً کدام یکی. چون هیچکس به اندازهٔ کارمندان اداری،
صاحبمنصبان، افسران هنگ یا بهطورکلی هر فرد اداری دیگر زودرنج و زودخشم
نیست. امروزه افراد هر گروه اهانتی را که مستقیماً به شخص خودشان میشود
اهانتی به کل جامعه تلقی میکنند. نقل میکنند که همین چندی پیش یک بازرس
پلیس محلی (دقیقاً به خاطرم نیست کدام ناحیه و شهر) شکایتی مطرح میکند و
در این شکایت با قاطعیت مدعی میشود که دولت و تمام قوانین به مسخره گرفته
شده است و به نام مقدس شخص خودش نیز اهانت شده است. و برای اثبات مدعای
خویش کتاب قطوری حاوی نوشتههایی بسیار خیالانگیز به عنوان مدرک ضمیمه
کرده بود که در این نوشتهها، تقریباً هر ده صفحه یکبار، ذکری از یک پلیس
مست لایعقل بهمیان میآمد. بنابراین برای اجتناب از ایجاد هرگونه
سوءتفاهم بهتر است ادارهٔ مذبور را «یک اداره» بنامیم...
((نیکلای گوگول))
بقیۀ داستان را در ادامۀ مطلب بخوانید...