مکعب گرد

شعر و داستان کوتاه

مکعب گرد

شعر و داستان کوتاه

مکعب گرد

نام تمامی پرنده‌هایی را که در خواب دیده‌ام،
برای تو در این جا نوشته‌‌ام...
نام تمامی آنهایی را که دوست داشته‌ام،
نام تمامی آن شعرهای خوبی را که خوانده‌ام،
و دستهایی را که فشرده‌ام،
نام تمامی گلها را
در یک گلدان آبی،
برای تو در این‌جا نوشته‌ام...
وقتی که می‌گذری از این‌جا،
یک لحظه زیر پاهایت را نگاه کن!
من نام پاهایت را برای تو در این‌جا نوشته‌ام...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پپه ماکسیم گورکی» ثبت شده است


((پپه))


پپه pepe ده سال دارد و مانند مارمولکی باریک، ظریف و زرنگ است. لباس مندرس چهل‌تکه‌اش از شانه‌ای تنگش آویزان است و پوستش، که از تابش خورشید و کثافت تیره شده، از لای شکاف‌های بیشمار لباسش نمایان است.
به برگ علف خشکیده‌ای می‌ماند که نسیم دریا این‌ور و آن‌ور می‌برد. از بام و تا شام در جزیره از سنگی به سنگی می‌جهد و هردم صدای زیر و خستگی ناپذیرش این حرف‌ها را بیرون می‌ریزد:
ایتالیای زیبا،
کشور من ایتالیا!...


((ماکسیم گورکی))

بقیۀ داستان را در ادامۀ مطلب بخوانید...