مکعب گرد

شعر و داستان کوتاه

مکعب گرد

شعر و داستان کوتاه

مکعب گرد

نام تمامی پرنده‌هایی را که در خواب دیده‌ام،
برای تو در این جا نوشته‌‌ام...
نام تمامی آنهایی را که دوست داشته‌ام،
نام تمامی آن شعرهای خوبی را که خوانده‌ام،
و دستهایی را که فشرده‌ام،
نام تمامی گلها را
در یک گلدان آبی،
برای تو در این‌جا نوشته‌ام...
وقتی که می‌گذری از این‌جا،
یک لحظه زیر پاهایت را نگاه کن!
من نام پاهایت را برای تو در این‌جا نوشته‌ام...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرناندو پسوا شعر» ثبت شده است


دور تا دور کسی را که در رویا می‌بینی
دیوارهای بلند بکش
بعد
از لابلای نرده‌های نرم تن درآهنی
جایی که باغچه پیدا می‌شود
دسته دسته گل‌های خندان بکار
از همه نوع
چراکه مردم فقط این گونه تو را می‌شناسند...

((فرناندو پسوآ))

بقیه اشعار در ادامۀ مطلب...

دکان تنباکوفروشی

 

من هیچم.
من هیچگاه چیزی نخواهم بود.
من حتی نمیتوانم خواهان بودن چیزی باشم.
ازاین که بگذریم  تمامی رویاهای جهان در من است.
هم اینک از پنجرۀ اتاقم بیرون را تماشا میکنم.
اتاق من از آن یکی از میلیونها انسانیست که روی کرۀ زمین زندگی میکند،
انسانی که هیچکس او را نمیشناسد
(و اگرهم کسی او را بشناسد، بیش از این دیگر چه چیزی را شناخته است؟)


((فرناندو پسوآ))
((مترجم: حسین منصوری))

بقیۀ شعر را در ادامۀ مطلب بخوانید...