((عاشقانه))
شفاف تر
از این آب که میچکد
از میان انگشتان به هم گره کردۀ تاکها
اندیشۀ من پلی میکشد
از خودت به خودت
خودت را ببین
واقعیتر از تنی که در آن ساکنی
جای گرفته در مرکز ذهن من
تو زاده شدی که در جزیرهای زندگی کنی.
((اکتاویو پاز))
((مترجم: کامیار محسنین))