مکعب گرد

شعر و داستان کوتاه

مکعب گرد

شعر و داستان کوتاه

مکعب گرد

نام تمامی پرنده‌هایی را که در خواب دیده‌ام،
برای تو در این جا نوشته‌‌ام...
نام تمامی آنهایی را که دوست داشته‌ام،
نام تمامی آن شعرهای خوبی را که خوانده‌ام،
و دستهایی را که فشرده‌ام،
نام تمامی گلها را
در یک گلدان آبی،
برای تو در این‌جا نوشته‌ام...
وقتی که می‌گذری از این‌جا،
یک لحظه زیر پاهایت را نگاه کن!
من نام پاهایت را برای تو در این‌جا نوشته‌ام...

.

****************

دانلود فایل mp3
حجم: 3.22 مگابایت

****************

((کفر))

خدایا تو بوسیده‌ای هیچگاه
لب سرخ فام زنی مست را؟
ز وسواس، لرزیدِ دندان تو؟
به پستان کالش زدی دست را؟
 
خدایا تو لرزیده‌ای هیچگاه
به محرابِ چشمانِ گم رنگِ او؟
شنیدی تو بانگ دل خویش را
ز تاریکیِ سینه‌ی تنگ او؟
 
خدایا تو گرییده‌ای هیچ‌گاه
به دنبالِ تابوت‌های سیاه؟
ز چشمان خاموش پاشیده‌ای
به چشمِ کسی خون بجای نگاه؟
 
دریغا تو احساس اگر داشتی
دلت را چو من مفت می‌باختی
برای خود ای ایزد بی‌خدا
خدایی دگر نیز می‌ساختی

((نصرت رحمانی))