پاسخ و سازش
کلامش به غرّش در آمد و بر پهنه آذرخشها
در سالهایى که تخته سنگ بودند و اکنون غبار مِهاند
حک شد. زندگى هرگز پاسخى نمی دهد.
گوشِ شنوایى ندارد و صداى ما را نمى شنود؛
سخنى نیز نمى گوید، زبانى ندارد.
((اکتاویو پاز))
((مترجم: صفدر تقی زاده))
بقیۀ شعر را در ادامۀ مطلب بخوانید...